سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسمه تعالی

ایده هایی که می سوزانیم ...
(نقدواره ای بر فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم")

کارگردان: محمدهادی کریمی
تهیه کننده: علی لدنی
ارزش دیدن: ندارد

خلاصه داستان:
«یک خانم طلبه که تفاهم چندانی با همسرش ندارد وارد دبیرستان دخترانه ای میشود که دانش آموزانش قربانی حضور شیطان پرستان شده اند. او سعی دارد با فریب خوردگان ارتباط برقرار کند و در این مسیر به پلیس نیز مشاوره و همکاری می دهد.»بشارت

میدانم! باید از محمدهادی کریمی تقدیر کرد به خاطر دغدغه ارزشمندش در ارائه یک هشدار روزآمد اعتقادی - اجتماعی به خانواده ها، آموزش و پرورش، نیروهای انتظامی و ما طلاب و روحانیون.
این را هم میدانم که او تلاش خوبی دارد که ناکارآمدی ِ ساختارهای محدودکننده فیزیکی (بدون اقناع فکری و احساسی جوانان) را به تصویر بکشد.

     خیلی دیگر از محاسن "بشارت ..." را هم میدانم ولی همه این "میدانم"ها باعث نمیشود تا حسرت سوختن ایده ای بکر و بدیع با یک دنیا پتانسیل و ظرفیت های دراماتیک بالقوه را نخورم!

     چند سالی هست که جامعه ما و بلکه جامعه جهانی از معضلات اخلاقی و اعتقادی، رنجهای تازه ای میبرد؛ رنجهایی که ریشه در جهان بینی ناصواب و ایدئولوژی های منحرف نوظهور و خلق الساعه دارند. آنچه مسلم است شناخت عوامل بروز چنین ناهنجاری های اعتقادی، نیازمند بررسی و پدیدارشناسی های عمیق و همه جانبه است و این درست همان چیزی است که این فیلم از آن محروم است.

     "بشارت ..." دست روی یک معضل مبتلی به و تازه گذاشته تا بعنوان اولین فیلم در سینمای ایران، موضع مخالفش را نسبت به پدیده شیطان پرستی اظهار کند. بسیار خوب، اما ظاهرا این ایده بکر، آنچنان فیلمساز محترم را مسحور خود کرده که دیگر نه فرصتی برای تعمیق محتوای اثرش داشته و نه اساسا نیازی به یک پیش مطالعه جامعه شناسانه و روانشناسانه احساس کرده است.

     ماندن در سطح و نمایشی عوامانه از یک معضل اجتماعی و دینی، تنها خاصیتی که دارد، سیر کردن کاذب اشتهای مخاطب و عدم اقبال او به سوژه های مشابه (هرچند موفق تر) بعدی است.

     در فیلم تلاش چندانی برای ارائه یک تحلیل صحیح از علتها و ریشه ها، جاذبه ها، آسیب ها و راهکارهای مقابله با پدیده شوم شیطان پرستی و عرفان های نوظهور صورت نمی گیرد و آنچنان که باید و شاید در مخاطب، نفرتی برخاسته از شناخت ایجاد نمی کند.

     در کل، فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم" (چه اسم نچسب و ثقیل و غیرجذابی!) از کنش و واکنش مناسب برای جذب مخاطب عام برخوردار نیست. با اینحال، از معدود فرصتهایی است که می توانید پیش از مرگ، برخی بانوان محترم هنرپیشه را به "نیکی" با چادر مشاهده کنید!


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  5:37 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فیلمهایی که باید دید
نقدواره ای بر فیلم «سر به مهر»
[عناوین آرشیوشده]