سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بسمه تعالی

ایده هایی که می سوزانیم ...
(نقدواره ای بر فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم")

کارگردان: محمدهادی کریمی
تهیه کننده: علی لدنی
ارزش دیدن: ندارد

خلاصه داستان:
«یک خانم طلبه که تفاهم چندانی با همسرش ندارد وارد دبیرستان دخترانه ای میشود که دانش آموزانش قربانی حضور شیطان پرستان شده اند. او سعی دارد با فریب خوردگان ارتباط برقرار کند و در این مسیر به پلیس نیز مشاوره و همکاری می دهد.»بشارت

میدانم! باید از محمدهادی کریمی تقدیر کرد به خاطر دغدغه ارزشمندش در ارائه یک هشدار روزآمد اعتقادی - اجتماعی به خانواده ها، آموزش و پرورش، نیروهای انتظامی و ما طلاب و روحانیون.
این را هم میدانم که او تلاش خوبی دارد که ناکارآمدی ِ ساختارهای محدودکننده فیزیکی (بدون اقناع فکری و احساسی جوانان) را به تصویر بکشد.

     خیلی دیگر از محاسن "بشارت ..." را هم میدانم ولی همه این "میدانم"ها باعث نمیشود تا حسرت سوختن ایده ای بکر و بدیع با یک دنیا پتانسیل و ظرفیت های دراماتیک بالقوه را نخورم!

     چند سالی هست که جامعه ما و بلکه جامعه جهانی از معضلات اخلاقی و اعتقادی، رنجهای تازه ای میبرد؛ رنجهایی که ریشه در جهان بینی ناصواب و ایدئولوژی های منحرف نوظهور و خلق الساعه دارند. آنچه مسلم است شناخت عوامل بروز چنین ناهنجاری های اعتقادی، نیازمند بررسی و پدیدارشناسی های عمیق و همه جانبه است و این درست همان چیزی است که این فیلم از آن محروم است.

     "بشارت ..." دست روی یک معضل مبتلی به و تازه گذاشته تا بعنوان اولین فیلم در سینمای ایران، موضع مخالفش را نسبت به پدیده شیطان پرستی اظهار کند. بسیار خوب، اما ظاهرا این ایده بکر، آنچنان فیلمساز محترم را مسحور خود کرده که دیگر نه فرصتی برای تعمیق محتوای اثرش داشته و نه اساسا نیازی به یک پیش مطالعه جامعه شناسانه و روانشناسانه احساس کرده است.

     ماندن در سطح و نمایشی عوامانه از یک معضل اجتماعی و دینی، تنها خاصیتی که دارد، سیر کردن کاذب اشتهای مخاطب و عدم اقبال او به سوژه های مشابه (هرچند موفق تر) بعدی است.

     در فیلم تلاش چندانی برای ارائه یک تحلیل صحیح از علتها و ریشه ها، جاذبه ها، آسیب ها و راهکارهای مقابله با پدیده شوم شیطان پرستی و عرفان های نوظهور صورت نمی گیرد و آنچنان که باید و شاید در مخاطب، نفرتی برخاسته از شناخت ایجاد نمی کند.

     در کل، فیلم "بشارت به یک شهروند هزاره سوم" (چه اسم نچسب و ثقیل و غیرجذابی!) از کنش و واکنش مناسب برای جذب مخاطب عام برخوردار نیست. با اینحال، از معدود فرصتهایی است که می توانید پیش از مرگ، برخی بانوان محترم هنرپیشه را به "نیکی" با چادر مشاهده کنید!


نوشته شده در  جمعه 92/9/29ساعت  5:37 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

دربند

نام فیلم: دربند     کارگردان: پرویز شهبازی     ارزش دیدن: دارد

داستان فیلم مربوط به یک دختر دانشجوی شهرستانی است که برای تحصیل به تهران میاید و خارج از خوابگاه مکانی را به همراه یک دختر غیر دانشجو برای سکونت اجاره میکند. در ادامه متوجه مفاسد اخلاقی دختر همخانه و دوستان او میشود ولی با حُسن ظن بیجا به آن دختر، دچار خسارت شده و حتی کارش به دادگاه و زندان میکشد. همخانه به خارج میگریزد و این دختر آزاد میشود.

    دربند را پرویز شهبازی نوشته و ساخته است. وی در کارنامه اش تجارب نسبتا موفقی در ساخت 4 فیلم، تهیه کنندگی، نویسندگی و تدوین دارد و همین نکته، انتظارات جامعه منتقدان را از او بالا می برد؛ انتظاری که ظاهرا پس از اکران در جشنواره 31 فجر (با همه حاشیه ها و خودزنی های ضمن تولید!) برآورده نشد.

     فیلم یک ملودرام اجتماعی است که نسبت به عواقب جدایی خانواده از فرزندان و نسل جوان هشدار می دهد. فیلمساز تلاش دارد تا چهره شایانی از هویت مستقل و ریشه دار یک دختر جوان ایرانی را به تصویر بکشد و در این مسیر، از ریتمی مناسب و لحنی جذاب و درگیر کننده نیز در روایت داستانش بهره می برد. اما این جذابیت نمیتواند عمق چندانی به ادبیات  مبتدیانه و نصیحت گوی فیلم ببخشد.

     جامعه ی "دربند" جامعه ای تیره و ناامن است که دائما قربانی می گیرد. نمایش ناامنی و نامردی، همراه با اغراق زیادی صورت گرفته که در جهان واقع لااقل به این شدت وجود ندارد.

     از دیگر کاستی های فیلم این است که هیچ نشانی از یک خانواده سالم به مخاطب ارائه نمی دهد. حتی خانواده دختر شهرستانی با اینکه دختری نجیب، اصیل و با هویت مستقل تحویل جامعه داده اند ولی دیگر هیچ سراغی از او نمی گیرند و دختر در همه مشکلات پیش رو، تنهاست و در همین تنهایی و تشویش و اضطراب، مجبور است تصمیم گیری کند؛ تصمیماتی که معمولا او را "در بند" می اندازند.

     پایبندی دختر به قید و بندها، بیشتر مبتنی بر یک عادت خانوادگی و سنتی است تا یک انتخاب عالمانه و عمیق. بنابراین رفتارهای درست او نیز چندان قابل دفاع نیست. او در مواردی همچون حضور در مجلس افراد ناباب و نیز رعایت نجاست و پاکی (مثل صحنه پاک کردن خونهای روی پله) حساسیت و رفتار صحیحی از خود بروز نمی دهد.

     در کل، دربند فیلمی جذاب و مخاطب پسند است که قصه ساده و البته تکراری و یکنواختش را با هنرمندی و جذابیت نسبی بیان میکند.


نوشته شده در  دوشنبه 92/9/18ساعت  9:56 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسم الله الرحمن الرحیم

به بهانه بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلمهای کودک و نوجوان اصفهان - مهر 1392


جشنواره ها جزو مهمترین رویدادهای فرهنگی هر کشورند. تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم متن و حواشی این جشنواره ها بر رفتار فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و حتی سیاسی جامعه بر کسی پوشیده نیست و در سالهای اخیر با نفوذ پدیده رسانه به درونی ترین لایه های زندگی فردی و اجتماعی مردم، نمود بیشتری هم یافته اند.

در ایران نیز جشنواره های ریز و درشت فراوانی همه ساله و در اکثر ایام سال برگزار میشوند به گونه ای که به سختی میتوان مقطع زمانی خالی در تقویم رسانه ای کشور یافت.

اما این پدیده های سالیانه پرطمطراق و پرهیاهو، همواره با سوالات و چالشهای بسیاری نیز همراه بوده اند که در این نوشته به واکاوی برخی از آنها خواهیم پرداخت.


جشنواره کودک و نوجوان اصفهان

1. برگزار کنندگان

ایده پردازان، سیاست گزاران، دست اندرکاران و حامیان این جشنواره ها چه کسانی هستند؟ اهمیت این سوال از آن روست که میدانیم خاستگاه افراد تاثیر مستقیم در اهداف و انگیزه های برگزاری هر مراسمی دارد.


    در یک تقسیم بندی کلی، می توان برگزار کنندگان را به دو دسته "سازمانهای دولتی" و "بخش خصوصی" تقسیم کرد که هر کدام دغدغه هایی فارغ از دیگری دارند. البته در این دسته بندی ممکن است به موارد نقضی هم برخورد کنیم؛ همچون برگزار کننده دولتی محترمی که برای حفظ فیگور دموکراسی و آزادی، نقاب "خصوصی" یا "مردمی" بر چهره میزند. و یا بخش خصوصی عزیزی که برای نیل به مطامع مادی و معنوی ویژه، خرقه سازمان و نهادی خاص را به عاریت میگیرد!


2. اهداف و انگیزه ها

دولتی ها بیشتر در پی انجام وظایف محوله، ارائه آمار و ارقام، مستندسازی، گزارش دهی و هزینه کردن بودجه ای هستند که سرفصل های آن در اواسط هر سال ابلاغ میشود (و به همین دلیل است که اکثر جشنواره ها در نیمه دوم سال برگزار میشوند!).

     این واقعیت که نظام غلط تخصیص بودجه، کارگزاران فرهنگی کشور را به جای صرفه جویی و مصرف بهینه، به سمت هزینه هرچه بیشتر سوق میدهد و استمرار بودجه های آتی را در گرو هرچه بیشتر مصرف کردن بودجه های ماضی میگذارد البته ربطی به ما و موضوع مقاله مان ندارد اما فایده اش برای ما، دست کم فهم یک اصل لایتغیر است: جشنواره ها هر سال تکرار می شوند چرا که برگزار کنندگان دولتی همواره برای اینکار انگیزه های لازم و کافی را دارند؛ انگیزه هایی که درست در نیمه دوم سال فعال میشوند!

     اما در سوی دیگر این ماجرا (بخش خصوصی) اتفاقات متفاوتی رخ میدهد. فعالان بخش خصوصی قاعدتا نه شرح وظایف و آمار و بیلان دارند و نه قرار است به کسی پاسخگو باشند. پس انگیزه های ایشان بیشتر شخصی است تا سازمانی و گاه فاصله برخی از این انگیزه ها با یکدیگر به اندازه فاصله مشرق و مغرب عالم است؛ از انگیزه های معنوی و ارزشی گرفته تا انگیزه های خصوصی و اهداف خصوصی تر!

     تصور کنید عده ای که هیچ شهرتی ناشی از تجربه، سابقه، اعتبار و استعداد هنری ندارند و با انگیزه های معنوی و الهی نیز بیگانه اند چه چیزی برایشان بهتر است از کسب مقام در یک جشنواره ولو سطحی؟ این است که هوشنگ و پشنگ و مشنگ و قشنگ دور هم جمع میشوند، هوشنگ برگزار میکند، پشنگ شرکت میکند، مشنگ داوری میکند و قشنگ جایزه میدهد! سال بعد همین پروسه با تغییری سیستماتیک در جایگاه این افراد تکرار میشود و قهرا پس از چند سال، همه این افراد، رزومه پر و پیمانی از برگزاری، حضور، داوری و کسب جایزه از چندین و چند جشنواره (محفل دوستانه) خواهند داشت و طاقچه هایی مزین به تقدیرنامه و دیپلم افتخار و تندیس های ریز و درشت بلورین و زرین و سیمین و برنزین و کشکین و پشمین!

جشنواره کودک و نوجوان اصفهان

3. هزینه ها

اگر تاکنون درگیر برگزاری مراسمی، بزرگداشتی، جشنی، ختمی، شب چهلی چیزی بوده اید پس قطعا به هزینه های پیدا و پنهان چنین اقداماتی هم واقفید. جشنواره ها نیز _ بویژه آن هنگام که در سطح بین المللی برگزار میشوند _ از همین قاعده تبعیت میکنند با این تفاوت که واحد شمارش پول در آنها، "میلیارد" است! البته دخل و خرج جشنواره ها تقریبا هیچگاه به اطلاع "ملت شهیدپرور" نمیرسد ولی اگر شما هم برای یک بازه ی مثلا یک هفته ای، چند ده مهمان داخلی و خارجی را با هواپیما بیاورید و در بهترین هتلها با بهترین اطعمه و اشربه اسکان دهید و در بهترین سالنها فیلم نشانشان دهید و با جیبی پر از پول و جوایز باربط و بی ربط سوار همان هواپیما کنید و برشان گردانید و مراسم افتتاحیه و اختتامیه شاد(!) برگزار کنید و در و دیوار شهرتان را به زیور تبلیغات بیارایید، میبایست تقریبا همان 5 یا 6 میلیاردی را که مثلا در جشنواره کودک و نوجوان اصفهان وصفش را شنیدیم بپردازید.

     و کیست که نداند در همان استان اصفهان چند مدرسه، چند روستا، چند مسجد و محله و چند کودک و نوجوان، نیازمند درصد ناچیزی از این مبلغ اند تا مرهمی شود بر زخمهای فرهنگی شان؟ آیا نمیشد با همین بودجه هنگفت، لااقل سالی چند فیلم کودکانه پرمحتوی و پرمخاطب ساخت تا جشنواره کودک از کسادی و رکود فعلی بدرآید و عاجزانه درخواست حضور فیلمهایی غیر مرتبط به دنیای کودکان (همچون: آفتاب، مهتاب، زمین) را ندهد؟ آیا نمیشد برای اشتغال صدها نفری که دست اندرکار برگزاری این محفل گرم هر ساله هستند، فکر بهتری کرد؟ آیا جز این است که هزینه میکنیم تا جشنواره (بخوانید سفره) همچنان تا سالهای آینده برقرار بماند و مظلومیت واژه "فرهنگ" مضاعف شود؟


4. جریان سازی/پذیری

برای آنکه بفهمیم هر جامعه ای ظرفیت پذیرش چه حجم و چه نوعی از جشنواره را دارد، کافی است نگاهی به سبد هزینه های خانوار بیندازیم و ببینیم چه میزان از این هزینه ها به کالای فرهنگی و هنری اختصاص دارد. شاخصهایی همچون سرانه مطالعه، تیراژ کتب و نشریات، میزان فروش فیلمها، آمار برگزاری و استقبال از کلاسها و نمایشگاههای فرهنگی هنری و ... در این زمینه حائز اهمیت اند. با شناخت جایگاه فعلی جوامع در عرصه فرهنگی، میتوان با کار کارشناسی و ترسیم افقهای رو به رشد، به حرکت آرام فرهنگی مردم جهت داد و در ذائقه مخاطب تغییر و تحول ایجاد کرد.

     در این صورت است که جشنواره ها میتوانند نقش حداکثری خویش را ایفا کنند. در واقع جشنواره ها باید خروجی ِ یک جریان فکرشده، کارشناسی شده، هدف گذاری شده و پیموده شده فرهنگی پرورشی باشند نه ورودی ِ آن.

     جشنواره ها باید آرمانگرا باشند، افق های تازه در برابر مخاطب بگشایند و به گرایشات فکری و تمایلات قلبی او جهت دهند؛ پدرانه دستش بگرفته پابه پا ببرند و راهبری اش کنند. نه آنکه بر پایه یک نگاه پوپولیستی، بینندگان خود را همانجا که تاکنون بوده و خوش بوده اند نگاه داشته و بیشتر در خود غرقشان کنند.

جشنواره ها باید دریچه ای بر آرمانهای پیش رو باشند نه صرفا آینه ای کوژ و کدر از وضعیت موجود.
جشنواره ها باید ... 


نوشته شده در  شنبه 92/9/2ساعت  8:18 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

حوزه علمیه و سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر

بخش دوم و پایانی: کاستی های جشنواره

در نوشته قبل به اجمال درباب ویژگی های ساختاری و نقاط قوت جشنواره سی و یکم فیلم فجر سخن گفتیم و امتیازات آنرا برشمردیم. با اینحال کارنامه جشنواره، خالی از عیب و نقص نیز نبود. مروری هرچند گذرا بر این کاستی ها، معدل واقعی جشنواره را بهتر برایمان روشن میکند:

1) غربال فراخ
هیئت برگزاری این دوره همانطور که در نوشته پیش متذکر شدیم در انتخاب آثار ورودی، سخت گیری بیشتری از خود نشان داد و فشارهای سنگینی را نیز از سوی جامعه ی کم تعداد و پر هیاهوی سینما تحمّل کرد.

حوزه علمیه در جشنواره سی و یکم فیلم فجر

     شجاعتِ نشستن بر سرچشمه و جلوگیری از ورود لجن به جویبار فرهنگ و هنر کشور، هرچه نداشت، دست کم نهادهای فرهنگی و انقلابی کشور را به مدت یکسال از صرف وقت و انرژی برای دفع آفات و رفع مضرّات و پاسخ به لاطائلات معاف کرد. و از آن مهم تر، چراغ راهی شد برای فعالیت آتی سینماگر ایرانی. اما ...

     اما باز هم وسوسه روشنفکرنمایی و نرمش بی جا و آغوش ِ"بی جهت به روی همه باز" مسئولان، تنگه احد رها شده ای را نشان برخی فیلمها داد و مع الاسف آمد آنکه نباید و شد آنچه نشاید. در این جشنواره فیلمهایی هر چند اندک را نیز دیدیم که نسبتی با آموزه های دینی و انقلابی نداشتند و با تجرّی و تظاهر، بر طبل عناد و بی خبری میکوفتند. غم انگیزتر آنکه حتی به برخی از این آثار در چند بخش جشنواره، جوایزی نیز اهدا شد.

2) فضیلتهای فراموش شده
متاسفانه قبح بسیاری از رذائل و منکرات اخلاقی و شرعی در سینمای کشورمان شکسته شده و نمایش آن بر پرده نقره ای سینما و نیز در کیش شخصیتی و منش روزمرّه برخی فیلمسازان و بازیگران، به اندازه ای عادی است که اعتراض دلسوزان بعضا با تعجّب و انکار سایرین مواجه می شود. بد حجابی، نمایش روابط آزاد زن و مرد، رقص، آلات قمار و موسیقی، ناباورانه در بخش قابل توجهی از فیلمها وجود دارد؛ گویا حنای معاونت نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی مدتهاست که رنگ باخته و دیوار پروانه ساخت و نمایش، هر روز کوتاه و کوتاه تر میشود.

3) فیلمهای فاخر
چه میگویید اگر فیلمی را ببینید که با یک موضوع بسیار ارزشمند همچون تاریخ زندگانی پیامبر اسلام، نماز، معاد، روحانیت و دفاع مقدس تولید شده و صدها میلیون بودجه را نیز بلعیده است ولی حتی شمای طلبه و حزب اللهی را هم مهمان لذتی نمیکند؟ واقعا با این جماعت فیلمساز "ارزشگرا" و "فاخرساز" که فیلم را از بیانیه و انشا و مشق شب تمیز نمیدهند چه باید کرد؟ تعهّدشان را ارج نهاد یا الفبای درام و فیلمسازی را به ایشان یادآور شد؟ تحسینشان کنیم یا توبیخشان؟ کف بزنیم یا اخم کنیم؟ پای این لالایی های 1 میلیاردی بخوابیم یا در حسرت همه آن کارهایی که میشد با این بودجه انجام داد و ندادیم، اشک گرم بریزیم و آه سرد به ناله سودا کنیم؟

4) تریبون آزاد
سوء استفاده هیئت داوران و بعضی برگزیدگان از تریبون زنده جشنواره و اظهاراتی که یادآور دوران فتنه بود، کام مخاطبان را در اختتامیه تلخ کرد. اصولا جشنواره در انتها، یله و رها بود و هر کس میتوانست روی سن هرآنچه دل تنگش میخواست بگوید، به هر آنکس که تمایل داشت ادای دین کند، عقده های فروخورده اش را بگشاید و یا مثلا همه ایل و تبارش را بروی سن دعوت کند و عکس یادگاری بگیرد!

5) خوان گسترده
دو سالی است که اصلی ترین شعار دبیران جشنواره فجر، نظم و ترتیب و تدبیر است و متناسب با شرایط خاص اقتصادی اخیر، الگوی "صرفه جویی" نیز به سرخط سیاستهای اجرایی این دوره افزوده شد. ولی آنچه در عمل دیدیم ازدحام نامعقول و مدیریت نشده عده کثیری از مهمانان ناخوانده بود که حضورشان، نقشه های ریاضتی محمدرضا عباسیان را نقش بر آب کرد. این ازدحام، موجب اعتراض شدید حضّار شد چرا که سالن 2000 نفره برج میلاد، دیگر جایی برای نشستن 400 خبرنگار سینمایی (به عنوان صاحبان اصلی صندلی های سالن) نداشت.

***

جشنواره سی و یکم با همه محاسن و معایبش همچون هر همایش و نمایش دیگری به پایان رسید و حال دیگر نوبت مسئولان سینمایی کشور است که با مداقّه در بازخوردها و بازتاب های رسمی و غیررسمی این رویداد، تمهیدات لازم برای پیشرفت این هنر در عرصه های مختلف را مهیا سازند. باشد که چنین شود ...


نوشته شده در  یکشنبه 92/3/26ساعت  11:50 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

 

بسمه تعالی

حوزه علمیه و سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر

بخش اول: ویژگی های ساختاری


جشنواره بین المللی فیلم فجر به عنوان بزرگترین رخداد هنری کشور، سی و یکمین دوره برگزاری اش را امسال در حالی جشن گرفت که حوزه علمیه برای دومین سال متوالی به شکل رسمی و در قالب یک تیم کارشناسی در آن حضور داشت و بنده نیز این افتخار را داشتم که این تیم را همچون سال گذشته همراهی کنم.

     آنچه در ادامه خواهید خواند، گزارش مختصری از مهمترین امتیازات، انتقادات، مختصات و مشترکات این جشنواره با ادوار سابق است.

حضور طلاب حوزه علمیه در جشنواره فجر

1) گزینش و انتخاب

وجود هیئت انتخاب فیلمها مسبوق به سابقه بود ولی نه به این شکل و با این رویکرد. فیلمهای امسال با سطح تازه ای از استاندارد کمی و کیفی روبرو شدند تا جایی که از بین نزدیک به 100 اثر سینمایی متقاضی، تنها 37 اثر فرصت حضور در جدول مسابقه را یافتند. افزون بر این، ستاد برگزاری جشنواره امسال، رویکرد محتوایی تازه ای را نیز بنا نهاد تا از تکرار مضامین اسفبار سال گذشته و تعرض به مرزهای عرفی و اخلاقی جامعه پیشگیری کند؛ رویکرد مثبت و شجاعانه ای که بازتابهای متفاوتی در میان اهالی رسانه به دنبال داشت و عده ای از سینماگران پرمدعای فرمگرا و اخلاق گریز را از حضور در جشنواره ای با نام انقلاب، محروم کرد.


2) سیاست های استراتژیک

محال است بتوانید یک فیلم ضدصهیونیستی و ضدامپریالیستی را به یک جشنواره درجه چندم اروپایی عرضه کنید ولی حافظه 30 ساله جشنواره فجر تا دلتان بخواهد فیلمهای ریز و درشتی را به یاد دارد که با وهن انقلاب و احکام شریعت، مفتخر به دریافت سیمرغ گشته، به ریش هنرمندان متعهد این مرز و بوم نیز خندیده اند؛ چندانکه اگر نبودند معدود فیلمسازان متعهد و فیلمهای شاخص، همانا جاده سینمای انقلابی کشور زیر خروارها خاک اصلاح طلبی، روشنفکرنمایی، خودباختگی و خودسانسوری رسانه ای مدفون گشته، نه از مقصد خبری بود و نه از مقصود اثری.

     سینمای کشور، امروز نیازمند طوفانی است تا نسبت خود را با هدف و زاویه اش را با مسیر بازیابد. سیاست گذاری ها و مرزبندی های حداقلی و برحقی که ستاد جشنواره امسال، مصرانه و با تحمل هزینه های روانی و فشار تبلیغاتی فراوان، برآن ایستاد، خنُک نسیمی از همان طوفان بود که اگر بپاید، ثمر آرد؛ هرچند در جشنواره ای که ظرف سه سال گذشته سه دبیر مختلف را تجربه کرده و سال آینده نیز با تغییر دولت، امید چندانی به ابقای دبیر فعلی نیست، برنامه ریزی دراز مدت و سیاست گذاری اصولی، آرزوی گزافی است.


3) نظم و مدیریت

وجود جدول زمانبندی دقیق پخش فیلمها آنهم یک هفته قبل از آغاز جشنواره، داشتن سالن اختصاصی سینماگران و اصحاب رسانه، امکان ملاقات با فعالان و مدیران کلان فرهنگی و هنری کشور، برگزاری نشستهای مدیریت شده پرسش و پاسخ با عوامل تولید، سالن وسیع با سیستم های پخش استاندارد، امکانات رفاهی و پذیرایی مناسب و بسیاری ویژگی های دیگر که اکنون جزو ملزومات و بایدهای جشنواره فجر به حساب میاید، تا 2-3 سال قبل چیزی شبیه به رویا بود.

     اگر روزگاری حتی با داشتن بلیط جشنواره و نشستن بر صندلی سینما، هنوز نمیدانستیم تا دقایقی دیگر قرار است چه فیلمی را مشاهده کنیم(!)، امروز و در سایه تغییرات بنیادین در نحوه مدیریت این آوردگاه هنری، شاهد نوعی جهش در برگزاری جشنواره فجر و بلکه هرگونه همایش و سمیناری در کشور هستیم.


4) جوان گرایی

خبری از نامهای بزرگ نیست. کیارستمی، بیضایی، تقوایی، مخملباف، کیمیایی، فرهادی و برخی دیگر غایبند. آن یکی هم که سالی یکبار از غار تنهایی فیلسوفانه خود به میان مردم جامعه اش بازمیگردد و به تحفه نچسبی از عرفانهای نوظهور مهمانشان میکند "چه خوب بود که برنمیگشت!".

     اما چه باک! ایران، این خاک سرچشمه هنر، همواره مهد رویش جوانه هایی بوده که درختان تنومند و بی ثمر هیچستان را _ با همه عشوه و کرشمه های بنجلشان _ به چالش کشیده اند. جوانان در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر کاری کردند کارستان؛ فضایی آفریدند که خوشبین ترین ناظران را نیز غافلگیر کرد. محصولات کم هزینه و پرمحتوی، دستان کم توقع و چشمان تیزبین این نسل نوخاسته، همه معادلات آیکونهای وطنی هالیوود را برهم زد.

     این فیلمها با همه ایراداتی که به لحاظ فرم، محتوی، روایت، ریتم، کارگردانی، میزانسن و کستینگ برآنها وارد بود (و همین نقاط ضعف باعث شد که بعضا با نامهربانی هیئت داوران جشنواره مواجه شوند)، اما آنچنان امیدوارکننده و هستی بخش ظاهر شدند که از هم اکنون میتوان آینده درخشانی را برای آنها و سینمای کشور پیش بینی کرد اگر در جاده انتقاد پذیری و تعهد انقلابی باقی بمانند و "خضراء الدمن ِ" برلین، ونیز، تورنتو، لوکارنو، سن سباستین و کارلوویواری، هوش از سرشان نرباید.

حضور طلاب حوزه علمیه در جشنواره فجر

5) وسعت افقها

در این دوره از جشنواره، بالاخره دوربین فیلمسازان از آپارتمان های پایتخت کنده شد و پهنای عظیمی از ایران و جهان را درنوردید و به بینندگانش این فرصت را داد که با مشاهده نماهایی بدیع (از گیلان، مازندران، خراسان، کرمان، بوشهر، خوزستان، کهکیلویه و آذربایجان گرفته تا روسیه، آلمان، ترکیه، آفریقا، عراق و افغانستان) بر پرده نقره ای، نفسی تازه کنند و با خرده فرهنگ ها و ادبیات فولکلوریک متفاوتی آشنا شوند.

     گستره افقها در جشنواره سی و یکم البته تنها محدود به "حظّ بصری مبتنی بر تنوع جغرافیایی _ فرهنگی" نبود بلکه در انتخاب مضامین و نوع نگاه سینماگران به سوژه ها نیز تنوع فراوانی به چشم میخورد و مخاطب را از توجه به مفاهیم عالیه معنوی، ملی، فرامنطقه ای و فراغریزی نیز محظوظ میکرد. در فیلمهای امسال دیگر کمتر اثری از سیاه نمایی، یاس و نومیدی، خیانت، نشخوارهای شبه روشنفکری و طعنه های لوس سیاسی و جناحی یافت میشد. بسیاری از فیلمها توانستند در یک راهبرد منطقی و اصولی، بیننده را با خود بخندانند، بگریانند، بشورانند، به تفکر وادارند و درآخر او را با دلی سرشار از اشتیاق و امید، بدرقه نمایند. و مگر مخاطب بیش از این از سینما چه میخواهد؟

     جشنواره فجر 91 انصافا بهاری برای سینمای خزان زده ایران بود. با اینحال کاستی ها و ایراداتی هم داشت که در آینده به آنها نیز خواهیم پرداخت ان شاء الله.


نوشته شده در  دوشنبه 91/11/30ساعت  10:29 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

نقدواره ای بر فیلم: "بوسیدن روی ماه"

بوسیدن روی ماه

سایت رسمی: www.boosidaneroyemah.com
کارگردان: همایون اسعدیان. متولد 1337 اصفهان، کارشناس سینما
تهیه کننده: منوچهر محمدی، متولد 1335 آبادان، کارشناس جامعه شناسی

حواشی:
- این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین صدابرداری شد
- اسعدیان کارگردان فیلم "طلا و مس" با موضوع روحانیت در سال 89 بود
- منوچهر محمدی تهیه کننده آثاری همچون: مارمولک، زیرنور ماه و طلا و مس است

خلاصه فیلم:
دو پیرزن که 40 سال است در همسایگی یکدیگر زندگی می کنند، پسرانشان در جنگ مفقودالاثر شده، سالهاست منتظر بازگشت پیکر آنها هستند. بعد از 20 سال پیکر یکی از آنها بازمی گردد. مادرش وقتی می بیند پیرزن همسایه فاصله چندانی با مرگ ندارد، مسوولین بنیاد شهید را مجاب می کند تا جنازه پسرش را به جای پسر همسایه معرفی کنند. مادر شهید اعضای خانواده اش را که خبر از ماجرای بازگشت پیکر برادرشان ندارند، به اصرار راهی شهرستان می کند و در روز تشییع جنازه، تنها در خانه می میرد.

نقدواره:
حتی اگر اظهار نظرهای اسعدیان را در جلسه نقد و بررسی پس از اکران فیلم در جشنواره و نیز اکرانهای خصوصی متعددش نشنیده باشیم، با کمی دقت بخوبی می توان دریافت که اسعدیان به شدت از افتادن به وادی ملودرام و به قول خودش "درآوردن اشک مخاطب" هراسان است. این وسواس ِ در بدو امر منطقی، تا بدانجا پیش میرود که در بسیاری از لحظات فیلم، کارگردان از آن سوی بام تفریط افتاده و لجوجانه مخاطب را از لب چشمه برون ریزی عاطفی و بزنگاه برقراری ارتباط حسی با شخصیت "احترام سادات" تشنه بر میگرداند و گاه او را به شدت آزار می دهد.

     این معضل البته چالش اصلی فیلم نیست چرا که به هر روی، فیلمساز در انتخاب نوع نگاه خویش به رویدادهای اجتماعی، آزاد است. مشکل آنجاست که اسعدیان در این مسیر حتی از ابزارهای تلویحی و میزانسن متناسب با حال و هوای عرفانی و اسطوره ای در قصه نیز بهره نمیبرد و ما را در یک خلاء احساسی و عاطفی رها میکند. دقت کنید به صحنه حضور احترام سادات و فروغ در محل معراج شهدا؛ کاری که دوربین جعفریان در آن لحظات نفس گیر میتوانست با دل و جان مخاطب بکند، کم از موسیقی و روضه ای سوزناک نبود. اما نکرد و به راحتی هرچه تمام تر با گرفتن یک نمای مستقیم مدیوم شات سردستی به شدت خنثی، از کنار انباشتی از معنا و نماد گذشت و آه حسرت بر دل بیننده گذاشت.

خلاصه ای از نکات مثبت فیلم:
o دست مایه قرار دادن مقوله شهدای مفقودالاثر و تداوم ایثار به شکلی متعالی در خانواده شهدا
o برخورداری از ایده ای ناب و مغفول در ژانر دفاع مقدس
o پرهیز از شعارزدگی های معمول در برخی آثار ارزشی
o نمایش مناسبی از رابطه مثبت نسل های متفاوت

خلاصه ای از نکات منفی فیلم:
• ترسیم چهره ای اگر چه مثبت ولی درحاشیه، سرخورده و غیر موثر از نسل اول انقلاب
• تعریف سوابق منفی برای شهید (همچون گوش دادن به ترانه های مبتذل و رقابت عشقی) به عنوان تنها نقطه مشترک شهدا با نسل امروز
• ارزش های مثبت شخصیت دختر (به عنوان نماد نسل نو) در مقایسه با ضعف هایش، جلوه بسیار کمرنگ تری دارد


نوشته شده در  دوشنبه 91/10/25ساعت  9:45 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

نقدواره ای بر فیلم "برف روی کاجها"

برف روی کاجها

نویسنده و کارگردان: پیمان معادی. متولد 1349 نیویورک، مهندس متالورژی

تهیه کننده: سیدجمال ساداتیان. متولد 1335 تهران، کارشناسی ارشد

حواشی:

- فیلم با حضور در هر دو بخش سودای سیمرغ و نگاه نو، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و دیپلم افتخار بازیگر نقش اول زن در بخش نگاه نو شد

- پیمان معادی، نویسنده فیلمنامه فیلمهای مشکل داری همچون "آوازقو" و "کما"بوده است

خلاصه فیلم:

یک خانم معلم پیانو، متوجه ارتباط پنهانی بین شوهر و یکی از شاگردانش می شود. وقتی شوهر از برملا شدن رازش خبردار می شود طی یک پیغام تلفنی و عذرخواهی، خانه و زن را ترک می کند. زن در اثر فشار و ترس از تنهایی، با پسر همسایه رابطه دوستی و عاطفی برقرار می کند اما مدتی بعد همسرش بازمی گردد و قول می دهد گذشته را جبران کند. زن نیز پرده از احساسش نسبت به پسر همسایه برمیدارد ...

نقدواره:

شخصی مثل پیمان معادی با تحصیلات غیرمرتبط و سابقه ای که منهای اصغر فرهادی تقریبا وجود (یا لااقل برجستگی) ندارد، خود بهتر از هرکس واقف است که نه قبای گشاد کارگردانی تناسبی با قدوقواره نحیف حرفه ای او دارد و نه در فضایی غیر از آشفته بازار سینمای ایران، سکه امثال او خریداری خواهد یافت. پس با زیرکی و تعجیل تمام، از آتش تهیه فرهادی در اسکار سال گذشته بهره میگیرد و با ترفندی "سیاه و سفید" که آنهم گرته برداری شده از "آرتیست" اسکاری است، ایده ای نخ نما، ضد خانواده و سنت ستیز را به خورد مخاطبِ به شدت جوگیر و اسکاریزه شده ایرانی میدهد و اتفاقا حقه اش هم میگیرد.

     عجیب هم نیست. چرا که فضای امروز جامعه فرهنگی و هنری کشور (همچون سایر عرصه ها) کاملا رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته و فعالان این عرصه، فاکتور سیاست را در قول و فعل خود و ارزیابی از سایرین لحاظ میکنند. در این "غلبه گفتمان سیاسی بر گفتمان فرهنگی" کافی است یک طرف دعوا، احساس کند گزکی برای چزاندن آن دیگری یافته است؛ دریغ نخواهد کرد. این دیالکتیک منطقی غیرفلسفی! حتی توان این را دارد که قبح مضمون "رابطه یک زن شوهردار با مرد دیگر" را در نظر مخاطب شکسته و این زهر را در کام او به غایت شیرین جلوه دهد.

خلاصه برخی نکات منفی:

  • تجویز نسخه خیانت در برابر خیانت
  • برقراری ارتباط بین زن شوهردار و پسر همسایه
  • عادی نشان دادن رابطه دختر و پسر
  • ترویج سبک زندگی غربی
  • تمسخر تلویحی نمادهایی ازجمله زن مذهبی صاحبخانه، آیه الکرسی و قل هوالله

نوشته شده در  جمعه 91/10/8ساعت  5:10 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

نقدگونه ای بر فیلم "آمین خواهیم گفت"

آمین خواهیم گفت
سایت رسمی: www.aminkhahimgoft.ir
کارگردان: سامان سالور. متولد1355 بروجرد، کارشناسی کارگردانی سینما
تهیه کننده: سیدامیر سیدزاده. متولد1344مشهد، دانشجوی الهیات
حواشی:

سالور برای برخی تولیدات قبلی اش جوایزی از جشنواره های مختلف داخلی و خارجی دریافت کرده است
خلاصه فیلم:
در یک فضای کوهستانی و صعب العبور، پل رودخانه ای به مدت یک هفته به دلیل تعمیرات بسته است و تنها وسیله ارتباطی مردم دوطرف رودخانه، وسیله ای است به نام گرگر. این اتفاق، صاحب گرگر را در موقعیت ویژه ای قرار می دهد تا با آدم های متفاوتی برخورد داشته باشد.

چند جمله:
آمین خواهیم گفت فیلمی است سراسر نمادین که ناخودآگاه طلبه جماعت را به یاد "کفایه" و مسن ترهایشان را به یاد "صمدیه" می اندازند (ان کان کالخلیل فکالخلیل والا فکیونس والا فکالبدل ...). اگر شما این جملات را میفهمید پس فیلم سالور را هم خواهید فهمید!
فیلم سالور را باید چندبار دید و سابقه فیلمسازی مولفش (چندکیلو خرما، سیزده پنجاه و نه و ...) را در پس ذهن داشت تا بتوان به مفاهیم مدنظرش پی برد ولی مشکل اینجاست که چه کسی میتواند بیش از یکبار متحمل صرف وقت و هزینه و آرامش روان برای تماشای صحنه پردازی ها و میزانسن به شدت سوررئال "آمین ..." شود؟! عده ای آدم حیران و وامانده که اطراف یک ایستگاه متروک جمع شده اند؛ آن ریل و قطار هم مثلا گذر عمر و زندگی است و آن آدمها ( که اتفاقا هیچ کدام هم آدمهای بدردبخور و شش دانگی نیستند) هر یک نماد یکی از اقشار جامعه امروز ما که اگر بخواهیم با شخصیتها و جریانات فعلی جامعه تطبیقشان دهیم، چیزی جز یاس و سرخوردگی از جامعه و دولت و حکومت عایدمان نخواهد شد!
فیلم واقعا هیچ جذابیتی نه به لحاظ کنش داستان نه به لحاظ درام و شخصیت پردازی و نه از منظر کیفیت کارگردانی و فنی برای مخاطب عام و متوسط ندارد و در همان پرده اول، او را در بین ماندن یا خروج از سالن سینما مردد خواهد نمود.
سوال این است: چه انگیزه هایی کارگردان را به سمت مجاز گویی و تمثیل و استعاره سوق میدهد و اصولا هدف از پردازش نمادین روایت در سینما چیست؟ کمک به انتقال بهتر معنا؟ بیان مفهومی ذهنی که در قالب کلمات نمیگنجد؟ امید به اثرگذاری بیشتر و عمیقتر در مخاطب؟ پاسخ هرچه که باشد در آخرین ساخته سالور وجود ندارد.

خلاصه برخی نکات منفی:
• بیان بسیار مغلق و پیچیده فیلم برای بخش اعظمی از مخاطبان سینما
• نمایش کم نظیر شراب و شرب خمر با تصویر کردن جزییات این فعل حرام
• حضور یک روحانی که اعتراضی به این عمل نمیکند بلکه برای آن "حد واندازه" قائل می شود!
• محدودیت حیطه فعالیت روحانی در نماز میت، خطبه عقد و قضای حاجت
• کج سلیقگی در انتخاب برخی نماها همچون نمای توشات روحانی و آفتابه
• تماس بدنی زیاد بین نامحرمان


نوشته شده در  شنبه 91/8/20ساعت  11:17 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

* جریانات کلی حاکم بر جشنواره سی ام فجر (1390)

الف) افزایش کمّی فیلم با موضوع انقلاب، روحانیت و دفاع مقدسملکه
پرداختن به مقولات فوق از افزایش کمّی بسیار بالاتری نسبت به چند سال اخیر برخوردار بود که در جای خود باعث خوشنودی است. اما کیفیت بسیاری از این آثار انتقادات شدیدی را برانگیخت و به هیچ وجه نتوانست توقعات را برآورده کند که ذیل عناوین آتی خواهد آمد. هرچند در این بین فیلم های فاخر و قابل توجهی ( همچون: روزهای زندگی، بوسیدن روی ماه و شورشیرین) نیز مشاهده شد که علیرغم برخی کاستی ها و نواقص، ارزشمند و قابل تقدیرند.

ب) تاثیرپذیری
یکی از بزرگترین نقاط ضعف فیلم های جشنواره و بلکه سینمای ایران، تاثیرپذیری و موضع انفعالی است. بسیاری از فیلمسازان خود را متکفل ارتقاء فرهنگی جامعه نمی دانند و بجای آنکه موجی بیافرینند، خود دچار امواج شده و به این سو و آن سو می روند. با یک نگاه کلی به روند تولیدات می توان تاثیر عوامل زیر را به وضوح در خروجی سینمای ایران مشاهده کرد:برف روی کاجها

- تجربه موفق برخی فیلم های خارجی و داخلی
- شبکه های پرمخاطب ماهواره ای
- برخی آمارهای رسمی و غیررسمی جرائم و بزهکاری
- جذابیت برای مخاطب و گیشه محوری
- نگاه محدود به جامعه و تعمیم مشکلات یک طیف محدود به کل جامعه

ج) برجسته سازی و تغافل
از دیگر رویکردهای مهم این دوره، "برجسته سازی نبایدها" و "تغافل از بایدها" بود. فیلمسازان ما عموما به موضوعاتی می پردازند که به هیچ روی جزو اولویت های جامعه نیست. این مساله از چند منظر قابل بررسی است:

- آبشخور تفکر و عمق تعهد هنرمندانبی خود و بی جهت
- میزان رابطه هنرمند با جامعه
- تعریف هنرمند فیلمساز از جامعه
- مصادیقی که فیلمساز مورد برجسته سازی یا تغافل قرار می دهد
- زاویه دید فیلمساز به مصادیق فوق

د) بازتعریف، مفهوم سازی و نگاه غیرجامع و گزینشی به موضوعاتی همچون: مبانی دفاع مقدس، دین داران و دین داری، سیاست و حکومت، هویت صنفی روحانیت
مصادیق عنوان کلی فوق در فیلمهای زیر قابل ارزیابی است: ملکه، زندگی خصوصی، ضدگلوله، تلفن همراه رییس جمهور، آمین خواهیم گفت، بیداری، پل چوبی، خرس، 5شنبه آخرماه، میگرن و ...

ه) ترسیم روابط زن و مرد در خارج از چارچوب خانواده از طریق:خصوصی

- پرداختن به موضوعات غیرشایع و آفت زایی مانند خیانت به همسر و دادن راهکارهای انحرافی و غلط (برف روی کاجها، پل چوبی، یکی میخواد باهات حرف بزنه، زندگی خصوصی آقا و خانم میم و ...)
- تعبیر از ازدواج موقت و مجدد با عنوان خیانت، بدون لحاظ مقتضیات و مصادیق (زندگی خصوصی، یکی میخواد باهات حرف بزنه و ...)
- طبیعی و محق جلوه دادن روابط عاشقانه دختر و پسر در خلوت و جلوت (چک، گشت ارشاد، یه عاشقانه ساده و ...)
- تلقین گسست عقیدتی بین والدین و فرزندان (5شنبه آخرماه، چک، پل چوبی و ...)
- ترویج فمینیسم، فرزندسالاری و حرمت شکنی نسبت به والدین (میگرن، یکی میخواد باهات حرف بزنه، چک، بی خود و بی جهت، من همسرش هستم و ...)
- تاکید بر مفاهیم و نمایش تصاویر منافی شرع، اخلاق و حیاء عمومی (چک، آمین خواهیم گفت، خوابم میاد، زندگی خصوصی، پیشونی سفید، تهران 1500، قبیله من و ...)


نوشته شده در  یکشنبه 91/8/7ساعت  8:36 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

بسمه تعالی

* جشنواره در یک نگاهجشنواره سی ام فجر
جشنواره بین المللی فیلم فجر از سال 1361 تاکنون در قالب های مختلفی همچون سینمایی بلند، داستانی کوتاه، مستند، انیمیشن و ... در دو بخش "مسابقه" و "جنبی" و در بازه زمانی 12 تا 22 بهمن هرسال همزمان با دهه فجر انقلاب اسلامی برگزار شده و جزو معتبرترین جشنواره های منطقه محسوب می شود. محل اصلی اکران فیلم ها، برخی از سینماهای تهران است و همزمان در تعدادی از استانهای بزرگ کشور نیز به نمایش گذاشته می شوند.

     گزافه نیست اگر بگوییم در طول 29 دوره قبلی برگزاری این جشنواره، بزرگترین غایب این مهمترین رخداد فرهنگی هنری کشور، حوزه علمیه بوده است.
     چه، از آنجا که فیلمهای جشنواره هر سال، در طول سال بعد به تدریج در نوبت اکران عمومی قرار گرفته و در رگ و پی فرهنگی جامعه به آرامی تزریق خواهند شد، رصد و ارزیابی این فیلم ها به صورت یکجا و متمرکز، نقش بسیار مهم و اساسی در پیش بینی تحولات آتی فرهنگی کشور خواهد داشت.
     لذا با کشف امواج و جریاناتی که تولیدات سینمایی ایران به وجود خواهد آورد می توان از یکسو با ترسیم نقشه راه و توجیه مدیران کلان فرهنگی و مذهبی، نسبت به پیشگیری از آفات و آسیب های جریانات منفی و نیز تقویت امواج مثبت اقدام نمود و از سوی دیگر سینماگران را در یک تعامل سالم و دوستانه به سمت و سوی مناسب سوق داد.

     مع الاسف در سالهای گذشته، جامعه طلاب و روحانیت چه در سطح مدیران کلان و چه بدنه حوزه، در مواجهه با سینما اکثرا موضعی خنثی داشته، اندک اظهارات و انتقادات پراکنده برخی طلاب دلسوز نیز به دلایلی مورد بی مهری و بی توجهی قرار گرفته است. دلایلی از جمله:
- فنی نبودن برخی اظهارات و عدم شناخت نسبت به مبانی، ملزومات و محدودیت های این هنر
- ندادن راهکار و نقشه ای برای بهبود و تعالی سینمای ایران
- نداشتن جایگاه تشکیلاتی و سازمانی تعریف شده در معادلات هنری و رسانه ای کشور
- حوزه نفوذ اندک و نداشتن تریبون مسموع جهت اعلام موضع

     اینک اما ورق برگشته است؛ خیل عظیمی از طلاب فارغ التحصیل علوم مختلف هنر و رسانه به اتکای ایمان، ابتکار، همّت و خلاقیت جوانی میخواهند بار 30 سال بر زمین مانده را بردارند و ظرفیت های نوین تبلیغی را تجربه کنند.

طلاب حوزه در جشنواره فیلم فجر

     در همین راستا و با پیگیری اداره کل امور رسانه معاونت تبلیغ حوزه، هیئتی متشکل از 5 نفر کارشناس روحانی (حجج اسلام: مهدی رادنیک کارشناسی ارشد تهیه کنندگی، مهدی بنکدار کارشناسی سینما، سعید شعبانی کارشناسی ارشد تهیه کنندگی، مسعود احتشامی کارشناسی ارشد هنر و رسانه، حسین نقی زاده کارشناس رسانه های دیجیتال) به آقای محمد خزاعی دبیر جشنواره فجر معرفی و مقدمات حضور 10 روزه ایشان در سالن اکران مخصوص اهالی رسانه (برج میلاد) فراهم آمد.

     حضور این عزیزان با لباس مقدس روحانیت در فضای برج میلاد و سالن اکران، پدیده ای بی سابقه و اختصاصی بود که مورد توجه و استقبال شرکت کنندگان و رسانه های مختلف قرار گرفت. شرکت در نشست های خبری و تخصصی، گفتگوی چهره به چهره با کارگردانان، تهیه کنندگان و بازیگران سینما، از دیگر فعالیت های جنبی این گروه بود.

جشنواره سی ام علاوه بر حضور کارشناسان روحانی، مختصات ویژه دیگری نیز داشت:
* انضباط مناسب در برگزاری مراسم و اکران فیلم ها
* کمّیت بالای آثار شرکت داده شده
* غیبت بسیاری از کارگردانان بزرگ سینمای ایران
* ظهور تعداد زیادی کارگردان جوان
* کیفیت نازل تعداد معتنابهی از آثار سینمایی
* جوّ ارزشی حاکم بر فضای جشنواره به نسبت سال های گذشته در سایه تعهد مسوولان برگزارکننده

در پستهای آتی به بررسی جریانات کلی حاکم بر جشنواره سی ام و نیز تک تک فیلمهای حاضر در دو بخش سودای سیمرغ (مسابقه سینمای ایران) و نگاه نو ( مسابقه کارگردانان "فیلم اولی") خواهیم پرداخت ان شاالله.


نوشته شده در  دوشنبه 91/7/24ساعت  10:46 عصر  توسط مسعود 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
فیلمهایی که باید دید
نقدواره ای بر فیلم «سر به مهر»
[عناوین آرشیوشده]